«در چشمان پدر، نه شرم که دردی عمیق لانه کرده بود؛ درد ناتوانی در تأمین هزینه های ابتداییترین حق فرزندش: مدرسه.
هر صبح، تماشای حسرت در نگاه کودک، سختتر از بار تمام دنیا بر دوش او بود.
آقا یاسر داستان امروز ما که پدری زحمتکش و کارگر هست و در یک مرغداری اطرف مشهد کار می کند که با داشتن بیماری دیابت و هزینه های سرسام آور آن و به دلیل نداشتن هزینه ثبت نام در مدرسه و تهیه لوازم تحریر نتوانسته بود فرزند خود را در مدرسه ثبت نام نماید.
اما ناگهان، در کوران ناامیدی، نور امیدی درخشید. دستهای پرمهر بنیاد دیابت و سایبان شریف به یاری آمدند و فاصلهی میان فقر و علم را از میان برداشتند. آن روز که زنگ مدرسه برای فرزندش به صدا درآمد، پدر نه فقط یک آغاز، که رهایی از یک کابوس را جشن گرفت. او قدردان بود، برای هر مداد، هر کتاب، و هر گامی که فرزندش به سوی آینده برداشت. دیگر مانعی نبود؛ جز شوق آموختن.»
خداوند را شاکریم که توانستیم با تعاملات و گفتگو و تسهیل گری با ادارات مربوطه و آموزش و پرورش به دلیل دیر اقدام کردن خانواده، فرزند عزیزمان را در مدرسه ثبت نام نماییم و هزینه های تحصیلش را به عهده گرفتیم امیدواریم هیچ کودکی بخاطر فقر، از تحصیل که حق مسلم اوست باز نماند.